جدول جو
جدول جو

معنی حوصله کردن - جستجوی لغت در جدول جو

حوصله کردن
صبر کردن، شکیبایی به خرج دادن، طاقت آوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ نَ / نِ شُ دَ)
اندرز و نصیحت کردن. (ناظم الاطباء). سفارش کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَ بُ دَ)
از دوبلۀ فرانسوی + کردن، مصدر فارسی، در اصطلاح سینما برگرداندن مکالمۀ فیلم است از زبانی به زبان دیگر. (از فرهنگ فارسی معین). در اصطلاح ضبط کردن مکالمات روی نوار فیلم است به زبانی غیر از زبان اصلی با شرط انطباق حالات و حرکات متکلم و انطباق آلات نطق او با حالات ادای کلمات و آلات نطق بازیگران اصلی فیلم
لغت نامه دهخدا
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
حمله آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حواله کردن
تصویر حواله کردن
چک کردن حواله دادن
فرهنگ لغت هوشیار
الفنجیدن فرا آوردن توزیدن ویندیدن جمع کردن فراهم آوردن تحصیل کردن، نتیجه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
وژمگیدن پرگاله کردن پینه زدن، یا وصله کردن شکم. ته بندی غذا خوردن خوردن مقدار کمی نان و خوراک یا تنقل برای کاستن از شدت گرسنگی
فرهنگ لغت هوشیار
دگر زبان کردن برگرداندن مکالمه فیلم از زبانی بزبان دیگر بطوری که صداها منطبق با حرکت لبهای هنر پیشگان اصلی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
پند دادن، سفارشاندن سفارش کسی را کردن، سفارشیدن (وصیت کردن) سفارش کسی را بدیگری کردن، اندرز دادن وصیت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمله کردن
تصویر حمله کردن
تازیدن، تاختن
فرهنگ واژه فارسی سره
باردار کردن، آبستن کردن
متضاد: عقیم کردن، نازا کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سفارش کردن، نصیحت کردن، پند دادن، اندرز دادن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حواله دادن، برات کردن، واگذاشتن، واگذار کردن، سپردن، پاس دادن، فرستادن، پرتاب کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
للتّوصية
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
Admonish
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
admonester
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
admoestar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
উপদেশ দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
предостерегать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
ermahnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
попереджати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
upominać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
نصیحت کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
ammonire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
경고하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
忠告する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
להזהיר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
चेतावनी देना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
menasihati
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
waarschuwen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
amonestar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از توصیه کردن
تصویر توصیه کردن
เตือน
دیکشنری فارسی به تایلندی